سامانسامان، تا این لحظه: 14 سال و 1 روز سن داره

پسرم سامان

سامانی پیشونیش سوخته

سامانی پیشونیش سوخته            چند وقت پیش بود که نشسته بودم سامان اومد و منو بغل کرد . بعد گریه اش گرفت و گفت دد(درد). گفتم :کجات ؟ گفت :سل (سر) گفتم حتما افتاده و خورده به جایی . وقتی که خوابش برد دیدم پیشونیش قرمز شده .بد جوری . بعدا فهمیدم که چسبیده به بخاری. ...
29 دی 1390

سامانی ما کلاس دومه

سامانی ما کلاس دومه       این روزها ازت می پرسم اسمت چیه؟ می گی :آگا سامان میگم سامان کی ؟ می گی : موکالی می گم کلاس چندمی ؟ می گی دوم از توی کتابات بیشتر خوشت از علوم میاد و می گی :گوش(خوش) این رو هم بهت بگم که تو این عکس ها موهات کوتاه شده. چون خیلی اذیتت می کرد. می رفتیم حموم هم نمی ذاشتی موهات رو خوب بشورم. ...
29 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سامان می باشد