سامانی پیشونیش سوخته
سامانی پیشونیش سوخته چند وقت پیش بود که نشسته بودم سامان اومد و منو بغل کرد . بعد گریه اش گرفت و گفت دد(درد). گفتم :کجات ؟ گفت :سل (سر) گفتم حتما افتاده و خورده به جایی . وقتی که خوابش برد دیدم پیشونیش قرمز شده .بد جوری . بعدا فهمیدم که چسبیده به بخاری. ...
نویسنده :
مامان سامان
17:22
سامانی ما کلاس دومه
سامانی ما کلاس دومه این روزها ازت می پرسم اسمت چیه؟ می گی :آگا سامان میگم سامان کی ؟ می گی : موکالی می گم کلاس چندمی ؟ می گی دوم از توی کتابات بیشتر خوشت از علوم میاد و می گی :گوش(خوش) این رو هم بهت بگم که تو این عکس ها موهات کوتاه شده. چون خیلی اذیتت می کرد. می رفتیم حموم هم نمی ذاشتی موهات رو خوب بشورم. ...
نویسنده :
مامان سامان
12:34